img
img
img
img
img
img
تاریخ انتشار: 7 دی 1404
آیین رونمایی از «برف نو، برف کهنه» با حضور مجید قیصری و علیرضا محمودی ایرانمهر برگزار شد

رونمایی و گفت‌وگو درباره ادبیات جنگ و «حافظه تاریخی» در شهرکتاب اهواز:

آیین رونمایی از «برف نو، برف کهنه» با حضور مجید قیصری و علیرضا محمودی ایرانمهر برگزار شد

آیین رونمایی از مجموعه‌داستان «برف نو، برف کهنه» نوشتهٔ مجید قیصری، سه‌شنبه ۲ دی ۱۴۰۴ در شهرکتاب اهواز برگزار شد. در این نشست، قیصری و علیرضا محمودی ایرانمهر با تأکید بر اینکه «ادبیات، حافظه تاریخی یک ملت است»، از نسبت ادبیات با تجربه‌های انسانیِ جنگ، چراییِ جهانی‌نشدن روایت‌های ایرانی و وضعیت ادبیات و نشر در ایران سخن گفتند؛ برنامه‌ای که با استقبال علاقه‌مندان ادبیات معاصر همراه بود.

این رویداد در فضایی گفت‌وگومحور برگزار شد و بخش مهمی از آن به شرح شکل‌گیری کتاب، درون‌مایه داستان‌ها و جهان روایی قیصری اختصاص داشت. مجید قیصری در آغاز سخنان خود با تمرکز بر مفهوم جنگ در ادبیات گفت جنگ—حتی اگر از نظر سیاسی و نظامی پایان یافته باشد—در زندگی بازماندگان، خانواده‌های چشم‌انتظار و کسانی که عزیز از دست داده‌اند، ادامه پیدا می‌کند. او تأکید کرد هزینه واقعی جنگ را باید در رنج‌های عاطفی و روانی و اثرات نسلی آن دید؛ رنجی که از والدین به فرزندان منتقل می‌شود و سال‌ها دوام می‌آورد.

برای ملموس‌تر شدن این نگاه، در ادامه نشست یکی از داستان‌های کوتاه مجموعه خوانده شد؛ روایتی از زنی که پس از گذشت دهه‌ها همچنان در جست‌وجوی نشانی از عزیزِ گمشده‌اش است. قیصری در توضیح این نمونه، بر توان ادبیات در نشان‌دادن اثرات پنهان جنگ در زندگی روزمره تأکید کرد؛ بی‌آن‌که روایت به شعار، قضاوت مستقیم یا زبان تبلیغاتی متوسل شود.

در بخش بعدی، علیرضا محمودی ایرانمهر به نقش بنیادین ادبیات در ایجاد فهم متقابل میان انسان‌ها پرداخت و مسئله «جهانی‌نشدن ادبیات ایران» را پیش کشید. او با اشاره به تجربه کشورهایی که پس از جنگ‌های بزرگ شاهد موج‌های قدرتمند ادبی بوده‌اند، گفت با وجود انقلاب‌ها و جنگ هشت‌ساله، ادبیات مرتبط با تاریخ معاصر و جنگ در ایران کمتر توانسته جریان‌ساز شود یا اثرگذاری جهانی داشته باشد. ایرانمهر یکی از علت‌های این وضعیت را نگاه شعاری و ایدئولوژیک به جنگ دانست که باعث فاصله گرفتن مخاطب از ادبیات جنگ می‌شود. او همچنین از دو کارکرد اصلی ادبیات—«آشناسازی» و «آشنایی‌زدایی»—سخن گفت و آثار قیصری را نمونه‌ای از بازآفرینی «جنگ به‌مثابه تجربه‌ای انسانی و زیسته» معرفی کرد.

قیصری در ادامه به نقد وضعیت ادبیات و نشر در ایران پرداخت و از رقابت نابرابر میان آثار تألیفی و ترجمه گفت؛ اینکه ترجمه‌ها معمولاً گزیده‌ای از بهترین آثار جهان‌اند و طبیعی است توجه مخاطب را جلب کنند، اما در مقابل آثار ایرانی کمتر دیده می‌شوند، حتی آثار نویسندگان مهمی چون احمد محمود. او این وضعیت را به عواملی مانند رابطه یک‌سویه نویسنده و مخاطب، ضعف آموزش ادبیات مدرن و—در مواردی—غلبه فرم بر محتوا مرتبط دانست و یادآور شد ادبیات، برخلاف سینما و موسیقی، «تقریباً بی‌دفاع» در برابر هجوم آثار خارجی رها شده است.

در بخش دیگری از نشست، ایرانمهر بر ماهیت جمعی ادبیات تأکید کرد و گفت ادبیات پروژه‌ای فردی نیست، بلکه کاری تاریخی و تدریجی است و اگر روایت تازه‌ای از تجربه‌های انسانیِ یک ملت ساخته نشود، زبان، حافظه تاریخی و هویت فرهنگی به‌تدریج فرسوده می‌شود.

پایان برنامه به پرسش‌وپاسخ حاضران اختصاص داشت؛ پرسش‌هایی درباره وضعیت ادبیات معاصر ایران، امکان جهانی‌شدن روایت‌ها، رابطه نویسنده و مخاطب، سانسور و خودسانسوری، جریان‌سازی فرهنگی و نقش اقلیم در ادبیات. نشست با جمع‌بندی سخنرانان و گفت‌وگوی صمیمانه با مخاطبان به پایان رسید.

 

تازه‌ترين اخبار مرتبط
تازه‌ترين خبرها
تازه‌های وبلاگ